جدول جو
جدول جو

معنی ابوالفتح خازن - جستجوی لغت در جدول جو

ابوالفتح خازن
(اَ بُلْ فَ)
خازن. عبدالرحمن. شهرزوری گوید: مولد و منشاء او دیار روم است و خازن علی مروزی بود و در علم هندسه چون اقلیدس صوری و در نجوم و زیج مانند بطلیموس بود و زیجی بنام سلطان سنجر ترتیب کرد و آن معروف به زیج سنجری است و حسن سمرقندی از منجمین معروف عهد سلاجقه شاگرد اوست. -انتهی. ملخصاً و حاجی خلیفه گوید: ابوالفتح عبدالرحمن خازن غلام رومی محبوب (شاید: مجبوب) از غلامان علی خازن مروزی بود و تحصیل علوم هندسه میکرد و زیج سنجری ترتیب کردۀ اوست و سلطان سنجر هزار دینار وی را فرستاد. و اوآن مال نپذیرفت و بازگردانید و گفت مرا سالی ده دینار بسنده باشد. او در زیج سنجری همه اوساط و تعدیلات کواکب بتفصیل آورده است جز تقویم عطارد را در حال رجوع، چه تقویم عطارد موافق با رؤیت و امتحان است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ بُلْ فَ)
خان. فرزند کریم خان زند دومین از سلاطین زندیه. او پس از وفات کریم خان بسلطنت رسید1193 هجری قمری و هم در آن سال محمد صادق خان برادر کریم خان وی را از سلطنت خلع کرد
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فَ)
رازی. او نخستین وزیر نخستین سلاجقه ابوطالب محمد طغرل بیگ بن میکائیل بن سلجوق است. وی از پیش باصفهان خدمت علاءالدوله بن کاکویه صاحب اصفهان میکرد سپس بملازمت پسر وی فرامرز پیوست. وقتی فرامرز او را برسالت نزد طغرل فرستاد و طغرل را کفایت و کاردانی او معلوم شد گفت تا او ملازم درگاه باشد وی نیز رغبت نمود و طغرل وی را وزارت خویش داد و چون این آگاهی به فرامرز رسید برآشفت وفرمان کرد تا سرای ابوالفتح غارت کرده و املاک او بتصرف گرفتند. سپس طغرل اصفهان را حصار داد و فرامرز بدانجا محصور ماند تا کار بمصالحه انجامید بدان شرط که فرامرز صد دینار طغرل را دهد و طغرل بطبرستان شد وابوالفتح را به اصفهان فرستاد تا آن مال از فرامرز قبض کرده و بطغرل برد. طغرل را امانت وی خوش آمد و گفت ابوالفتح مردی امین است چه اگر این مال بستدی و ببعض قلاع تحصن جستی تدبیر آن دشوار آمدی. پس از تسلیم نقود ابوالفتح از خدمت استعفا جست و طغرل استعفای او بپذیرفت و وی نزد ابوکالیجار بن بویه شد و منصب وزارت وی یافت لکن پس از زمانی کوتاه ابوکالیجار وی را معزول کرد و بحبس وی فرمان داد بشعبان 439 ه. ق
لغت نامه دهخدا